آیا قانون جذب واقعیت دارد؟

0 1,071

آیا قانون جذب واقعیت دارد؟

در این دنیا علاوه بر اراده و اختیار، قوانین  جهان هستی بر زندگی ما تاثیر ناخودآگاه دارد. قانون جذب به ما می گوید « هر چیزی مشابه خود را در این جهان جذب می کند». اگر به اتفاقات خوب و مثبت مانند ثروت، خوشبختی و موفقیت فکر کنی همان ها محقق می شود و اگر به بیماری، ناراحتی و بدبختی فکر کنی در نهایت به همان خواهی رسید. خلاصه اینکه  قانون جذب می گوید اگر می خواهی اتفاقات زیبا بسازی خوبی ها را تصور کن.

 

قانون جذب

درست است که این روزها قانون جذب و انرژی کائنات با بدفهمی و شایعه تعبیرات خرافی پیدا کرده است و بعضی می پرسند اگر من گوشه ای بنشینم و به زندگی اشرافی فکر کنم آیا همان اتفاق می افتد؟ خوب معلوم است که نه. برای اینکه به واقعیت قانون جذب پی ببریم لازم است که حقایقی را مطرح کنیم.

می دانید که همه ما آدمها محصول افکارمان هستیم چرا که ابتدا فکر می کنیم و پس از آن دست به عمل می زنیم. این نکته زیربنای قانون جذب را می سازد. در شرایط یکسان زندگی و میزان هوش مشابه، فردی که باور دارد در زندگی و کار موفق می شود بر اساس همین باور عمل می کند و احتمال موفقیش هم بالا می رود. اما شخصی که دائم آیه یاس می خواند و احساس می کند نمی تواند کاری از پیش ببرد و شانس و استعداد کافی ندارد، احتمال شکست و ناکامی اش بیشتر است. بنابراین بر اساس قانون جذب این پارادایم های ذهنی یا همان الگوهای فکری و فرهنگی هستند که از افراد فقیر و غنی و بیمار و سالم و.. می سازند. بنابراین شخصی که ثروتمند است اول از همه خودش را لایق بهترینها می داند و به دنبال این باورهای ذهنی به هر چه می خواهد می رسد.

پس پیش از هر چیز باید روی باورهای ذهنی مان کار کنیم و موفقیت، خوشبختی و آرزوهایمان را در قالب اهداف قابل تحقق بگنجانیم.

چرا قانون جذب با واقعیت زندگی سازگار است؟

فکر، حرکتی بر مبنای خودش را به وجود می آورد و عملکرد است که مارا به هدفی که ترسیم کرده ایم می رساند و این یک امر بدیهی در قانون جذب است. هنگامی که می خواهید موسیقی مانند پیانو را بیاموزید مغز در می یابد که می بایست در پاسخ به این نیاز سلولهایی را به کار گیرد. بنابراین سلولهایی با باور یادگیری پیانو فعال می شوند. حال اگر در میانه راه به این باور برسید که نوازنده خوبی نخواهید شد، مغز دستور توقف فعالیت سلولهای بیشتر را در مدار یادگیری پیانو می دهد. اما اگر به این باور برسید که توانایی کافی برای استاد شدن در این کار را دارید، کار را جدی می گیرید و مغز هم سلولهای بیشتری را مامور می کند تا مدار یادگیری پیانو را بسازند. این واقعیت در تمام امور زندگی صدق می کند هنگامی که هدفتان این باشد که به ثروت برسید مغز آرام آرام برنامه ای برای رسیدن به آن پی ریزی می کند. در گذر زمان راهکارها و ایده هایی در ذهن شما شکل می گیرد که در حالت عادی وجود نداشت. به عبارتی موقعیت هایی به وجود می آید و فرصت هایی را مشاهده می کنید که دیگران آن را نمی بینند.

بنابراین می توان گفت همه چیز به پی ریزی مدارهای مغزی مربوط می شود و بر طبق همین اصل علمی قانون جذب شکل می گیرد. به بیانی دیگر می توان گفت زندگی ما پر از اتفاقات خوب و بد است؛ ذهن ماست که یکی از آنها را برای ما پر رنگ تر می کند. اگر همچنان به منفی بافی ادامه دهیم به همان اتفاقات بد می رسیم و اگر مدارهای مغزی مان را بر اساس اهداف مثبت بچینیم، به نتایج پر باری می رسیم. قانون جذب چیزی بیش از قوانین اثبات شده علمی در جهان هستی نیست، کافی ست کمی واقع گرایانه تر به مسائل نگاه کنیم.

تاثیر هوش مالی در موفقیت

       قانون جذب

آیا قانون جذب وجود دارد؟

بنابراین قانون جذب وجود دارد اما تحلیلش این نیست که گوشه ای بنشینیم و آرزوکنیم و منتظر معجزه باشیم. اولین اصل علمی قانون جذب همان چارچوب فکری است که به همه عناصر زندگی معنا می دهد و چیزی جز اندیشیدن و جستجوی راهی برای رسیدن به موفقیت نیست. شما هم می توانید بر اساس به کارگیری علمی قانون جذب آن را باور کنید و تاثیرات شگرف آن را در طول زمان مشاهده کنید.

حتی اگر قانون جذب را نپذیرید هیچ کس نمی تواند بگوید شکل دادن به آرزوها بر اساس مثبت اندیشی اتفاق عجیب و نشدنی است. چه بسا به وفور مواردی از این دست را در اطرافیان مشاهده می کنیم.

غرق شدن در میان افکار منفی هیچ رهاوردی بیش از بین رفتن انرژی برای تمرکز روی اهداف ندارد.

پس دست به کار شوید و برای یک بار هم که شده قانون جذب را باور کنید و بی وقفه قوانین آن را رعایت کنید. زیاد طول نمی کشد که تاثیرات آن را در زندگی مشاهده می کنید. مثبت اندیشی زندگی شما را به سمت اتفاقات خوب می کشاند.

موف باشید.

به این مطلب امتیاز دهید.
ارسال یک پاسخ